اقتصاد ایران دست کم دو دهه است که با همه گیری دلاریزه شدن روبه رو شده و هنوز واکسن مطمئنی برای افزایش سطح تاب آوری اقتصاد در برابر شوکهای ارزی کشف نشده است. پیش بینی پذیر بود که بازار ارز به روند مذاکرات وین بر سر لغو تحریمها علیه ایران واکنش نشان دهد، اما مسئلهای که به ویژه از سوی تصمیم سازان و سیاست گذاران مغفول مانده، این است که آیا واقعا افزایش قیمت دلار در روزهای گذشته فقط ناشی از دور اخیر مذاکرات بوده است یا عوامل دیگری دارد.
در سوی مقابل نوع واکنش و تدبیر بانک مرکزی به عنوان سیاست گذار ارزی هم نشان میدهد که همچنان تکیه بر ابزارها و سامانهها اولویت نخست فرض شده است و کمتر به اصلاح سیاستها توجه میشود.
این مسئله اکنون به دولت و بانک مرکزی محدود نیست، بلکه دست کم در دولتهای نهم و دهم و یازدهم و دوازدهم تجربه شده و شکست خورده است.
وقتی هدف مهار قیمت دلار باشد و نه ثبات در بازار ارز و وقتی مبنای تصمیم گیریها و تصمیم سازیها اصلاح مسیر اقتصاد نباشد، بدیهی است که با تغییر دولتها نتیجه تغییر نمیکند و بازهم شاهد تکرار شوکهای ارزی خواهیم بود.
انتظار میرود در دولت سیزدهم یک هماهنگی واقعی و جدی برای اصلاحات در اقتصاد ایجاد شود. یکی از متغیرهای داخلی و اثرگذار بر وضعیت اکنون بازار ارز را باید در روند شاخصهای کلان پولی ازجمله پایه پولی و نرخ رشد نقدینگی جست وجو کرد و تا زمانی که نرخ تورم در محدوده مطلوب قرار نگیرد، این بار علاوه بر انگیزههای سفته جویانه در بازار ارز، شاهد تقویت انگیزه سرمایه گذاری با هدف حفظ ارزش داراییها در برابر شوکهای تورمی خواهیم بود.
راز مصیبت دلاریزه شدن اقتصاد در بی ثباتی مالی و اقتصادی و روشن نبودن چشم انداز آینده است و پیشنهاد میشود که گروه اقتصادی دولت و بانک مرکزی در تصمیم گیری شان ثبات اقتصادی را هدف قرار دهند؛ چه اینکه اگر هدف درست ترسیم شود، میتوان به تصویری روشن و مثبت از آینده دست یافت.
در رویارویی با همه گیری شوکهای ارزی، افتادن در بیراهه گذشته، یعنی ارزپاشی، اشتباه است و ضروری است دولت و بانک مرکزی پیش از آنکه دنباله رو قیمتها و درصدد پایین آوردن آن باشند، نقش ثبات ساز را ایفا کنند و صیانت ذخایر ارزی کشور را اولویت نخست بدانند و از این ذخایر با ترسیم سیاستهای صحیح و ریل گذاری دقیق با هدف ایجاد ثبات در اقتصاد استفاده کنند.
واقعیت این است که کاستن قیمت کالاها و خدمات با پخش دلارهای ارزان، توهمی بیش نیست و متأسفانه در دولتهای پیشین بر مبنای همین توهم، منابع ارزی زیادی را از دست دادیم و درنهایت نفعی به مردم نرسید و اگر بازارها در کوتاه مدت آرام شد، در عوض تولید ملی تخریب شد.
اکنون نوبت تحولی در ریل گذاری ارزی است و مأموریت بانک مرکزی در این شرایط باید حفظ ثبات ارزی و در سطح کلانتر ثبات مالی در اقتصاد باشد. فراموش نکنیم نه ریال و نه دلار ارزان دادن، هیچ کدام باعث قوام اقتصاد نمیشود.